ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

نوشته های من...

با-هم-نویسی


‍ دوست دارم بنشینم یک گوشه و همانطور که لباس هایت را تا میزنم زل بزنم به اتاق کارت. عقربه های ساعت پشت سر هم بروند و بیایند ولی من خوشحال باشم از روییدن علف سبز زیر پاهایم چون منتظر بوده ام از راه برسی و با حوله ای تمیز و آب خنک به استقبال بیایم. عرق خستگی یک روزه ات را از چهره بزدایم و تو بو بکشی و با نگاهت به اجاق خالی بفهمی این دخترک و شیطنت هایش همانی بوده که سال ها منتظر بوده تا غوره صبرش مویز دهد و برای اینهمه مهربانی و خوب بودنش باز بگویی:امشب کجا ؟!




" فاطمه حقگو نارانی "

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.