ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

نوشته های من...

صفحه بروبچ12

آسمان هم خودش را خالی کرد! 

آنقدر عقده هایش را در دل جا داد که دیگر طاقت نیاورد و برف بارید... 

  

صفحه بروبچ11

برگرد! 

می خواهم اشکی که درون چشم هایت لانه کرده را ببینم... 

تو آن طور که نشان می دهی تودار نیستی... 

یقین دارم با دیدنم سیل برپا می شود!!! 

 

صفحه بروبچ10

از آب می ترسیدم!  

برای همین... 

مرا در دریای محبتت غرق کردی...!!! 

 

صفحه بروبچ9

این قدر خودت را دست بالا نگیر! 

با این اعتماد به نفسی که داری گمان نمی کنم پاهایت حالا حالاها زمین را هم لمس کند... 

تو مهربان هستی به این دلیل که خدای ستودنی تو را ستوده آفرید. 

 

char divari 483 ضمیمه چاردیواری   دوشنبه 3 مهر 1391   شماره 483 

http://www1.jamejamonline.ir/Media/pdfs/1391/07/03/100823462965.pdf

صفحه بروبچ8

فکرم مسموم شده... 

باید این خانه را سم پاشی اساسی کنم! 

فکر کردن به تو و خاطراتت غیر این که گناه محسوب می شود, مرا هم از پا در می آورد!!! 

 

char divari 484 ضمیمه چاردیواری   دوشنبه 10 مهر 1391   شماره 484 

http://www1.jamejamonline.ir/Media/pdfs/1391/07/10/100824065222.pdf