ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

ﭘﺎی "ﺩﻝ" ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ

نوشته های من...

"' اﺗﻮﺑﺎنِ فرعی '"

‍ " اﺗﻮﺑﺎنِ ﻓﺮﻋﻲ "


'"ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﺎ ﺁﺩﻣﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﻭ ﺭا ﺑﻪ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﻣﻴﻜﺸﺎﻧﺪ.'"

ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ اﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺷﻮﻫﺮﺵ اﺯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ و ﺑﺎﺯﻳﻬﺎﻳﺶ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﻮﺩ,ﺩﻕ ﻛﺮﺩ و مُرد.

میگفت خسته شده، ولی من باور نمی کنم.

خودم شنیده بودم دعوای آنها با پسرانشان بالا گرفته و به هم ناسزا می گویند.

به گمانم مادر و پسر با هم تبانی کرده تا سرِ مرد را زیرِ آب کنند.

وقتی از کلاس به خانه می آمدم ،میدیدم زن و پسرش در پارکینگ با هم پچ پچی میکنند.

نکند پیرمرد را خفه کرده باشند؟!

آخر نمی شود که از دنیا خسته شد!!

خاله ی پدرم در زندگی اش سختی بسیار کشید ولی بااقتدار ایستاد و به ارزش هایش افتخار کرد.

ولی مرگ آقای جمالی کمی مشکوک است.....

مدیر کارخانه ی به آن بزرگی بودن، کم مسىولیتی نیست؛پیر راه میخواهد و مرد کهن.

زنِ آقای جمالی میگوید همسرش سکته کرد؛ مگر میشود مردی که هر روز هفت صبح کل میدان را پیاده روی میکند ،ایستِ قلبی بگیرد؟؟

این حرفها توی کله یِ پر بادِ من فرو نمی رود...

آخر ،قبل اینکه به خانه برسم

ریحانه، دختری که همکلاسم است 

برای پدرش روزنامه خرید

و من دیدم مرد مو سپیدی را که وسط جاده افتاده و تصویر را شطرنجی کرده اﻧﺪ.

میدانم, زندگی مانند یک اتوبان است

و هزار شاخ و برگ  فرعی دارد

ولی آیا راهِ فرعی که خانم جمالی و پسرش پیش گرفتند درست بود؟

آیا برای رسیدن به هدف، باید هر عملی انجام داد و آن را پیش گرفت؟

یا ارزش هایمان پررنگ باشند ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ؟؟

میان این همه سوال مانده ام

مرگ نابهنگام آقایِ جمالی

ارزش ها، باید و نبایدها را

برایم تداعی کرد

ﻧﻆﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﺎﻟﻪ ﭘﺪﺭ ﻳﻜﻲ اﺳﺖ!!

ﻫﻴﭻ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻡ ﻣﺜﻞ ﺧﺎﻧﻢ ﺟﻤﺎﻟﻲ

ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺯﺩﻩ,

ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﺯﺩاﺷﺘﮕﺎﻩ رﻭﻡ.  


#ﻓﺎﻃﻤﻪ_ﺣﻘﮕﻮ_ﻧﺎﺭاﻧﻲ

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر چهارشنبه 10 شهریور 1395 ساعت 00:02

انشالله پلهای ترقی را طی کنی ....قلمت سبز و نویسا و روان و بهدفت برسی

Mamnun pedar :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.